نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

با  سلام خدمت کاربران گرامی و بازدیدکنندگان عزیز :

 

 از این که وبلاگ ما را برای بازدید انتخاب کرده اید  از شما متشکریم....لطفا

 

نظرات، پیشنهادات

 

و انتقادات خود را در راستای بهبود وبلاگ با پست الکترونیک زیر در میان بگذار

tekno_bax@yahoo



:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

سلام 

ممنون از تموم بچه هایی که به وبلاگم سر می زنن

مخصوصا که نظر می ذارن شرمندم می کنن

اکثر بچه ها می گن چرا این قدر غمگین و دپرسی

چیکار کنم چیزی جز غم ندارم

ولی سعی خودمو می کنم.....

 



:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 144
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست

اما حیف این تازه اول یک زندگیست

زندگی چیزیست شبیه یک حباب

عشق آبادیه زیبایی در سراب

فاصله با آرزوهای ما چه کرد

کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد



:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

رفته بودم که دور از انظار دیگران ،ساعتس با سرگردانی یک عشق بی پناه ،زیرروشنایی مات ماه،گردش کنیم...

آسمان کاملاصاف بود.امایک پاره ابر سیاه صورت نازنین ماه را ،در سیاهی خودناپدید میکرد...

گفتم :آسمان به این صافی، معلوم نیست این قطعه ابر سیاه،از گریبان ماچه می خواهد؟

اشاره به ابر کرد،آهی کشیدوگفت:آن؟

آن ابر نیست!عصاره ی ناله های پنهانی عشاق واقعی است...

روی ماه را پوشانده است،تا ماه شاهد عشق دروغ من وتو نباشد...

 



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 130
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

ای ابرهای نالان بنالید

چرا ساکت مانده اید؟

از چه می هراسید؟

از که می هراسید؟

دیگر چیزی برای هراس نمانده است

دل مرده ام خون است

آتشم را سرد کنید

جان از تنم بشویید

بگذارید

رها شوم



:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

 


شبي دشوار در ره

مادري خوب هم ره

كه شود ماه شبم

در شب و سوز تبم

مادرم شوق مني

بخدا ذوق مني

با تو من روزم ودل

با خوشي ها همدل

مادرم تنها نيست

بهترش همتا نيست

در برش خواهم ماند

تا ابد خواهم خواند



:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 135
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

من بی دل به چه جرات                            

 

من بی دل به چه علت                         

توی این دنیای سنگی آدمها                 

عاشقی کار من بی دل نیست               

آره من دیوونتم اعتراف                          

عاشقی کار من بی پول نیست              

من بی پول من بی دل                        

تو ولی بهم بگو توی این دنیای سنگی     

پا به پام بیای تو دریای جنون           



:: بازدید از این مطلب : 129
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

 

  می بینمت هنوز به دیدار واپسین 

 

با گریه ات گفتی که بابک خدا نخواست

 

غافل از این که خدایم تو بودی ای عزیز

 

 حالا به من بگو که خدا چرا نخواست



:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

چقدر دلم می خواست یه شب منو تو تنها میشدیم

 

انقدر کوچیک بود دنیا که منو تو توش جا می شدیم

 

مجنون یه شب جراتشو میداد امانت دست تو

 

اون وقت ما تا اخر عمر راهی صحرا میشدیم

 

اگر ما اونجوری بودیم نیاز به قایقی نبود

 

اروم سوار موجایه بلند دریا میشدیم 

 

همه میگن که اسمون خم شده زیربارعشق

 

اون چیزی نیست!

 

ما واسه هم خم میشدیم ....تا میشدیم

 

اگر یکی دلش نخواد پاییز تموم شه وبره

 

تا ته دنیا واسه اون شب شب یلدا میشدیم

 

چقدر دلم می خواست همه حرفامون رو بخونن

 

مثال عاشقا واسه تموم دنیا میشدیم

 

چقدر دلم می خواست دیگه من وتو در میون نبود

 

همدیگرومی بوسیدیم وتا ابد ما میشدیم

 

تقویم های ما اگر امروز رو خیلی دوست نداشت

 

چشمامونو می بستیمو فردا سحر پا میشدیم

 

چقدر دلم می خواست دلت پیشه یکی دیگه نبود

 

 

حتی اگه یه مدتی تنهای تنها می شدیم

 

باشه برو نداشتن حوصله رو بهانه کن

 

ما هموناییم که پیش ادما رسوا می شدیم

 

تجربه ی اومدنت یه درده مثله رفتنت 

 

کاش واسه هم معجزه ی روزمبادا می شدیم

 

بزار اینو اخره سری یدونه ارزو کنم

 

کاشکه باهم عاشق هم فقط 

 

تورویامیشدیم .........



:: بازدید از این مطلب : 185
|
امتیاز مطلب : 122
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی

 
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی


سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای


ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی


من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم


و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی


چه ساده در ازای یک نگاه پک و ماندنی


هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی


به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام


تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی


و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت


که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد