نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

سلام 

ممنون از تموم بچه هایی که به وبلاگم سر می زنن

مخصوصا که نظر می ذارن شرمندم می کنن

اکثر بچه ها می گن چرا این قدر غمگین و دپرسی

چیکار کنم چیزی جز غم ندارم

ولی سعی خودمو می کنم.....

 



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 144
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست

اما حیف این تازه اول یک زندگیست

زندگی چیزیست شبیه یک حباب

عشق آبادیه زیبایی در سراب

فاصله با آرزوهای ما چه کرد

کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد



:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

رفته بودم که دور از انظار دیگران ،ساعتس با سرگردانی یک عشق بی پناه ،زیرروشنایی مات ماه،گردش کنیم...

آسمان کاملاصاف بود.امایک پاره ابر سیاه صورت نازنین ماه را ،در سیاهی خودناپدید میکرد...

گفتم :آسمان به این صافی، معلوم نیست این قطعه ابر سیاه،از گریبان ماچه می خواهد؟

اشاره به ابر کرد،آهی کشیدوگفت:آن؟

آن ابر نیست!عصاره ی ناله های پنهانی عشاق واقعی است...

روی ماه را پوشانده است،تا ماه شاهد عشق دروغ من وتو نباشد...

 



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 130
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : هـ ـومن و سـ ـ ـتـ ـاره

ای ابرهای نالان بنالید

چرا ساکت مانده اید؟

از چه می هراسید؟

از که می هراسید؟

دیگر چیزی برای هراس نمانده است

دل مرده ام خون است

آتشم را سرد کنید

جان از تنم بشویید

بگذارید

رها شوم



:: بازدید از این مطلب : 188
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()